شهید سید محمدعلی صدیقی
نام پدر: سید مهدی
تاریخ تولد: 1335
محل تولد: رهنان
شغل: خیاط
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/1/2
محل شهادت: عین خوش
زیارتگاه: گلزار شهدای رهنان
زندگینامه:
شهید سید محمدعلی صدیقی در سال 1335 در خانواده ای مذهبی در شهر رهنان پا به عرصه ی گیتی گذاشت. تحصیلات خود را تا چهارم ابتدایی ادامه داد و سپس مشغول کار گردید. در مدت سربازی در پادگان تهران با عضویت در گروه های سیاسی مخالف رژیم طاغوت به صورت مخفیانه فعالیت می کرد و اعلامیه های حضرت امام را پخش می نمود. با شروع درگیری های بهمن 57 علیه رژیم ستم شاهی در مبارزات مسلحانه علیه رژیم شرکت نمود. با پیروزی انقلاب اسلامی به اصفهان آمد و در جربانات انقلابی فعال شد. با شروع جنگ تحمیلی پس از شهادت برادرش- سید ابوالفضل- به سوی جبهه شتافت و دو بار نیز مجروح گردید. پس از درمان مجدداً به جبهه رفت و در عملیات فتح المبین در منطقه ی عین خوش در تاریخ 61/1/2 به شهادت رسید.
پیام شهید:
پیامی دارم برای این امت قهرمان همیشه در صحنه و ارگان های انقلابی اعم از جهاد، سپاه، بسیج و دیگر نهادها، که رفتار و اخلاق و کردار شما دخیل در سلامت جامعه و حافظ خون شهداست. امیدوارم خداوند شما را برای امام و امام را برای شما نگهدارد تا ان شاءالله حضرت مهدی (عج) از دست شما خشنود باشند و زمینه ی ظهورشان فراهم شود.
و درود بر شما مادران که همچون زینب، شیرمردانی را پرورش دادید و روانه ی جبهه کردید. ای همسنگران زینب، خداوند به شما صبر بدهد و خدا نگهدارتان باد.
گلبرگ های خاطره:
خاطره ای از زبان برادر شهید: او در عملیات طریق القدس (چزابه) مجروح شده بود و در بیمارستان شهید بهشتی اصفهان بستری بود. وقتی که برای عیادتش بر بالین او حاضر شدیم، زار زار می گریست و می گفت من لایق نبودم که شهید شوم و پیش برادرم ابوالفضل بروم، ولی خدا را شکر که اگر همین جراحت هم نصیبم نمی شد، به خدا قسم دق می کردم.
خاطره ای به نقل از محمدعلی سلطانی همرزم شهید: صبح روز اول فروردین سال 61 در اولین روز عملیات فتح المبین در منطقه ی عین خوش در جاده ی نزدیک به پادگان عین خوش با دشمن بعثی درگیر بودیم. نیروهای دشمن با حدود 20 دستگاه تانک و نفربر، ما را محاصره نمودند. ساعت ها در محاصره ی دشمن بودیم. ناگهان شهید سید محمدعلی صدیقی به همراه سایر نفرات با جیپ مجهز به قبضه ی 106 فرا رسیدند. من به سوی او رفتم و جای استقرار نیروی دشمن را به او گفتم. ایشان با رشادت تمام با شلیک های پی در پی به طرف تانک هایی که قصد حرکت به سوی پادگان عین خوش را داشتند، 2 دستگاه تانک آنان را هدف گلوله ی 106 قرار داد. با آتش گرفتن تانک ها رزمندگان اسلام روحیه گرفتند و در مقابل، چنان رعب و وحشتی در دل دشمن به وجود آمد که همه ی نفرات سوار بر تانک ها و نفربرها دست ها را روی سر گذاشته و همگی به اسارت درآمدند. تعداد آنان نزدیک به 70 نفر بود و حتی یکی از همرزمان نیز که ساعتی قبل از آن حادثه به اسارت صدامیان درآمده بود به آغوش رزمندگان برگشت.
یادش گرامی و راهش پر رهرو بود