شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
ایمیل : Shahidan.Rehnan@gmail.com

جستجو
ویژه ها
سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید سید اکبر اعتصامی

سردار شهید محمد زاهدی

سردار شهید یدالله تقی یار

آخرین نظرات

شهید رضا احمدی
نام پدر: احمدشهید رضا احمدی
تاریخ تولد: 1334
محل تولد: رهنان
شغل: کارگر کارخانه
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/1/2
محل شهادت: شلمچه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه:
شهید عزیز تا قبل از شهادت کارهای زیادی انجام دادند که از جمله آن ها  تشکیل شرکت تعاونی محله و بسیج محله بود. او در جریان شکل گیری بسیج محل خواب و خوراک نداشت و شب و روز برای او بی مفهوم بود. به همراه همرزمانش در درگیری با ضد انقلاب در مناطق کردستان حضوری مستمر داشت. در مسجد نیز به دیگران آموزش نظامی می داد و به روایتی بسیجی تربیت می کرد. با این که شهید در آن زمان متأهل بود باز هم به جبهه رفت و در منطقه ی جنوب در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید.


جلوه هایی از شهید:
شهید از افراد فعال در امور اجتماعی و رفاهی مردم شهر رهنان بود و هنگام شروع انقلاب در تظاهرات شرکت می کرد. شهید در جریان عملیات بیت المقدس اسیر شد و چون سمت فرماندهی داشت تحت شکنجه قرار گرفت، به شهادت رسید و حتی عکس جنازه ی وی در روزنانه های عراق به چاپ رسید.
ایشان یکی از افراد موفق در امر به معروف و نهی از منکر بود و دارای اخلاق حسنه و نیکو بود.


پیام شهید:
وقتی من از جبهه به اصفهان آمدم پیکر پاک برادران شهید سلطانی و عسگری و عبداللهی را که با هم به جبهه رفته بودیم آوردند با خود گفتم: فردا جواب این عزیزان را چه می گویی؟ من زن داشتم، حسین می گوید من دو فرزند داشتم، علی می گوید من تازه داماد بودم. و بعد دیدم هنوز وقت هست، باید بروم و راه این عزیزان را ادامه دهم.
من مال خدا هستم. برای خدا کار می کنم و برای او عبادت می کنم، بنابراین ناراحتی شما از اینکه من شهید می شوم مفهومی ندارد. من که راضی هستم و شما هم باید به این امر راضی باشید، چون من از حسین عزیزتر نیستم.


گلبرگ های خاطره:
به نقل از یکی از همرزمانش در هنگامی که شهید جنازه اش به دست دشمن می افتد چون که صورتش با محاسنی زیبا آراسته بوده است صورت این شهید را می سوزانند.
به نقل از مادرخوانده ی شهید: با این که مادر ایشان از دنیا رفته بود اما به بنده علاقه ی بسیار زیاد و خاصی داشت، طوری که مرا مانند مادر خودش می دانست و کوچکترین بی احترامی و کم محبتی نسبت به من روا نمی داشت.
وقتی از سر کار آخرشب بر می گشت من منتظرش بیدار بودم، اما وقتی می آمد به من می گفت شما زحمت نکشید بگذار خودم غذایم را می خورم.


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نظرات  (۱)

  • محمد امین احمدی
  • واقعا زیبا اما رضا دایی مادرم بود ومن خودم ازش چیزی نمی دونستم 

     

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی