شهید محمد لطفی
نام پدر: عشقعلی
تاریخ تولد: 1339
محل تولد: رهنان
شغل: کارگر
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/8/12
محل شهادت: دشت عباس ، عملیات محرم
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
محمد لطفی در سال 1339 هجری شمسی دیده به جهان گشود. از همان کودکی در عین محجوب بودن بچه ای بود شجاع و نترس که در بازی ها و گاهی برخوردهای بچه گانه با همبازی هایش از هیچ کسی نمی ترسید و تنهایی همه ی آن ها را حریف بود. در سن 6 سالگی به مدرسه رفت و در سن 10 سالگی پدر خود را از دست داد. پس از طی دوره ی ابتدایی ترک تحصیل نموده و به کارهای مختلفی از جمله کار در کارگاه جوراب بافی و یا کار در کارخانه ی موکت بافی و نهایتاً کار در کارخانه ی موزاییک سازی مشغول شد. در دوران خدمت از اینکه در تهران مشغول خدمت بود و با اعزام وی به جبهه مخالفت می شد ناراحت بود به خصوص اینکه دایی و پسر خاله و چند نفر دیگر از دوستانش به شهادت رسیده بودند و برادر کوچکترش نیز از طریق بسیج به جبهه اعزام شده بود. پس از انقضای خدمت سربازی، با اینکه خانواده ی وی در صدد تهیه ی مقدمات ازدواج وی بودند تصمیم به جبهه رفتن گرفت و در یک بامداد فراموش نشدنی به اتفاق چند نفر از دوستان و برادرش عازم جبهه شدند.
جلوه هایی از شهید:
از خصوصیات اخلاقی شهید محمد لطفی می توان از احترام به مادر و برادران و خواهران نام برد. همچنین ایشان فردی بسیار شجاع و نترس بود.
پیام شهید:
از مادرم حلالیت می طلبم و امیدوارم در شهادت من صابر باشد. من به عنوان یک برادر کوچک شما، به تمامی خواهران و برادران توصیه می کنم که لحظه ای از خط امام دور نشوند چرا که خط امام همان خط اسلام است. ما نیز در جبهه ها تا آخرین قطره ی خونمان را در راه اسلام می دهیم و عمر خود را به اسلام عزیز می دهیم. از ولایت فقیه که به فرموده ی امام امت همان ولایت رسول اکرم (ص) است پشتیبانی کنید و این را بدانید که هر چیزی را که دشمنان با آن مخالفت می کنند بر ضد آن هاست.
گلبرگ های خاطره:
ایشان بعد از گذشت چند ماه در عملیات محرم سال 62 مفقودالاثر شد. ابتدا تصور شد که اسیر شده است ولی جنازه ی او در سال 1371 که چند قطعه استخوان بیشتر نبود به وسیله ی پلاک مربوطه شناسایی شد و در محلی که سنگ یادبود برایش گذاشته بودند در گلزار شهدای رهنان به خاک سپرده شد. ایشان با توجه به شجاعتی که داشت در دوران به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نیز فعالیت های زیادی داشت و در درگیری با چماق به دستان در محرم سال 57 با جرأت و شجاعت مبارزه کرد تا جایی که وی را دستگیرنموده و پس از مدتی آزاد نمودند. در دوران حکومت نظامی نیز که خانه های افراد انقلابی مورد تهاجم افراد ضد انقلاب و چماق به دست بود به همراه مادر و دایی خود مرحوم براتعلی عبداللهی (پدر شهید علی عبداللهی) و خود شهید عبداللهی شب ها تا صبح روی پشت بام منازل خود از خانه و کاشانه ی خویش حراست می کردند.
از زبان خانواده شهید:
تصاویر شهید:
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد