شهید علی سهرابی
نام پدر: عباس
تاریخ تولد: 1338
محل تولد: رهنان
شغل: قاب ساز
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/1/2
محل شهادت: منطقه ی عملیاتی فتح المبین
زیارتگاه: مفقودالاثر
زندگینامه:
شهید علی سهرابی به سال 1338 در خانواده ای متعهد و محروم و زحمتکش در شهر شهید پرور رهنان دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامان پاک مادر و آغوش پر مهر پدر و در زادگاهش گذرانید. از کودکی با ناملایمات و سختی ها انیس شد و در 8 سالگی سایه ی پر عطوفت پدر را از دست داد و با تمام مشکلات پای به سنگر علم و دانش گذاشت و تا کلاس ششم ابتدایی را با موفقیت طی نمود. همزمان با تحصیل و بعد از آن برای امرار معاش و گذراندن چرخ زندگی شرافتمندانه، با کار و تلاش شبانه روزی در حرفه های مختلف از جمله قاب سازی مشغول شد. دوران خدمت مقدس سربازی را با موفقیت طی نمود و پس از آن با وجود مشکلات فراوان و بی سرپرستی خانواده، شور و شوق زایدالوصفش به جبهه و جنگ او را بر آن داشت که از طریق بسیج به سوی جبهه های حق علیه باطل اعزام شود. سرانجام پس از رشادت ها و حماسه های فراوان در تاریخ 61/1/2 همان گونه که می خواست به آرزوی دیرینه اش رسید و مفقود گردید.
پیام شهید:
به خواهران خود توصیه می نمود حجاب اسلامی را همانند حضرت فاطمه ی زهرا (س) رعایت نمایند و نسبت به مسائل مذهبی پایبند باشند و هیچ گاه از یاد خدا غافل نشوند. هیچ گاه از کسب علم و دانش و درس غافل نشوند. به خانواده ی خود سفارش می کرد دست از حمایت پیرجماران، خمینی کبیر بر ندارید و تا آخرین قطره ی خون از این انقلاب و از آرمان های شهدا دفاع نمایید. برای شهادت من گریه نکنید زیرا شهیدان زنده اند و نیازی به عزاداری و گریه و زاری شما ندارند. آنان مهمان پروردگار خویش اند و نزد پروردگارشان روزی می گیرند.
گلبرگ های خاطره:
مادر شهید نقل می کند: یادم هست سال 57 که رهبر انقلاب بعد از سال ها تبعید می خواستند به کشور و میهن اسلامی مان برگردند، پسرم علی آمد و گفت: مادرم بیا برویم یک تلویزیون از بازار بخریم. گفتم: پسرم تلویزیون برای چه می خواهی؟ ما که پول نداریم. گفت: مادر می خواهم لحظه ی ورورد حضرت امام خمینی را تماشا کنم و وجود مقدس ایشان را زیارت نمایم. بالاخره رفتیم و با قرض کردن و مقداری وام یک تلویزیون تهیه نمودیم و صحنه ی تاریخی ورود حضرت امام را تماشا کردیم. حالا آن تلویزیون را به یاد این خاطره ی شیرین فرزند دلبندم هنوز سالم نگهداری نموده و خیلی کم از آن استفاده می کنم تا شاید سال ها به یاد این فرزند عزیزم، یاد آن روزهای شیرین باقی بماند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد