شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
ایمیل : Shahidan.Rehnan@gmail.com

جستجو
ویژه ها
سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید سید اکبر اعتصامی

سردار شهید محمد زاهدی

سردار شهید یدالله تقی یار

آخرین نظرات

شهید علی علیجانی
نام پدر: رضاشهید علی علیجانی
تاریخ تولد: 1344
محل تولد: رهنان
شغل: سرباز
یگان اعزام کننده: لشکر 77 خراسان
تاریخ شهادت: 65/10/23
محل شهادت: اردوگاه عراق – در اسارت
زیارتگاه: عراق


زندگینامه:
علی علیجانی در سال 1344 در یک خانواده ی متوسط مذهبی در شهر رهنان به دنیا آمد. دوران کودکی  را در سایه ی لطف پدر و مادری فداکار و زحمتکش و مهربان سپری نمود. دوران تحصیلی خود را در مدرسه ی شهید چمران گذراند و بعد از دوران ابتدایی در کارخانه مشغول به کار شد و بعد از آنجا به کار فرچه کاری پرداخت. او فردی سر به زیر و زحمتکش بود. وی در سن 18 سالگی ازدواج کرد و طی 3 سال زندگی مشترک صاحب یک پسر به نام جواد شد. او همیشه با همسر و فرزند خود بسیار مهربان بود. فرزندش چون به سن 2 سالگی رسید پدر به خدمت سربازی رفت و دوران مقدماتی را در پادگان 05 کرمان به پایان رسانیده و به منطقه اعزام شد. در مرحله ی دوم که می خواست به منطقه برود به همسرش گفت که من می روم و این بار بر نمی گردم. وقتی که می خواست به جبهه برود پسرش را در آغوش گرفت و چندین بار روی فرزند دو ساله ی خود را بوسید. در این اعزام از طرف دشمن بعثی یک تیر به سینه ی او اصابت کرد و وی که نزدیک عراقی ها بود در همان حالت به اسارت درآمد و دو ماه اسارت و شکنجه های روزانه را تحمل کرد و سرانجام در سن 21 سالگی به شهادت رسید. پیکر او را در خاک عراق به خاک سپردند و بعد از شش سال انتظار پدر و مادر دلسوز و چشم به راه، خبر شهادت وی را همراه با یک قطعه عکس که در زمان شکنجه از او گرفته بودند برای پدر و مادر فرستادند.


جلوه هایی از شهید:
شهید با ابراز محبت به اهل خانواده و خواهران و برادران، جایگاه ویژه ای در خانه داشت. ایشان قبل از این که به جبهه برود خبر شهادت خود را به اهل خانه و فرزند خویش اعلام نموده بود. روز عاشورای حسینی به جبهه اعزام شد و دیگر برنگشت. یکی از ویژگی های بارز شهید گذشت فراوان او نسبت به افراد خانواده بود.


پیام شهید:
صحبتی با هموطنان عزیز دارم و آن اینکه همیشه گوش به فرمان امام باشید و دست از یاری امام که همان یاری خداست برندارید تا خدا هم شما را یاری کند و از هر نوع تفرقه که به نفع دشمنان اسلام است دست بردارید. وحدت خود را حفظ کنید و توطئه های منافقین را که می خواهند بین اقشار ملت اختلاف ایجاد می کنند، مخصوصاً می خواهند ملت را نسبت به روحانیت بدبین کنند خنثی سازید.


گلبرگ های خاطره:
همسر شهید نقل می کند آخرین باری که (مرحله ی دوم) شهید می خواست به جبهه برود به من گفت که این بار دیگر بر نخواهم گشت و اگر چنین شد از تو می خواهم که راضی  به رضای خدا باشی و سپس فرزندمان جواد را در آغوش گرفت و او را بوسید و گفت: جواد را به شما سپردم و در تربیت او کوشا باشید و برای من گریه نکنید. هر وقت خواستید گریه کنید به یاد اباعبدالله (ع) گریه کنید.


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نظرات  (۱)

  • فاطمه چوپانی
  • روح این شهید بزرگوار گرامی و یادش زنده باد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی