شهید محمدرضا ترکان
نام پدر: کریم
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: رهنان
شغل: محصل
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 65/10/4
محل شهادت: ام الرصاص
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید دوران طفولیت را در رهنان سپری کرد و وارد مدرسه و کلاس درس شد و تا سوم راهنمایی درس خواند سپس به جبهه رفت و در عملیات کربلای 4 شرکت کرد. شب، عملیات را شروع می کنند و صبح روز همان روز تیربار عراق به سرشان می بارد. فرمانده به دو نفر داوطلب جهت خاموش کردن تیربار عراقی احتیاج داشت. محمدرضا جزء داوطلبان می رود و آتش تیربار دشمن را خاموش می کند. در برگشت به طرف او شلیک می کنند و او را به شهادت می رسانند. شهید در موقع شهادت 18 سال بیشتر نداشت.
جلوه هایی از شهید:
از لحاظ اخلاقی متواضع بود و با هیچ کس با گستاخی و درشتی حرف نمی زد مگر با دشمنان انقلاب و نظام. او فردی اجتماعی و علاقه مند به معاشرت بود و همیشه از دور هم جمع شدن خوشش می آمد. با پدر و مادر چون فرشته ای که از ملکوت آمده باشند رفتار می کرد و خویشان و دوستان را شیفته ی خود کرده بود و با قرآن انس و الفت زیاد داشت.
پیام شهید:
یک لحظه امام امت و این انقلاب و آن کسانی که دلسوز اسلام هستند از یادتان نرود و همیشه پشت سرشان حرکت کنید.
گلبرگ های خاطره:
وقتی می خواست در اتاق بخوابد روی فرش بدون هیچ پتو و زیراندازی می خوابید، وقتی از او پرسیدم که چرا این طور می خوابی گفت: من دوست دارم مثل جبهه که در سنگر بدون زیرانداز می خوابم اینجا هم همان طور بخوابم. ایشان عشق شهادت را در دلش پرورانده بود. می گفت من دوست دارم مثل جضرت زهرا جنازه ام مفقود باشد و همان طور هم شد. مدتی جنازه اش مفقود بود و بعد از 18 ماه به دیارش برگشت. هر وقت که می خواست به جبهه برود نواری از وصیت نامه پر می کرد، وقتی بر می گشت آن را پاک می کرد و دوباره یک نوار دیگر پر می کرد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد