شهید عبدالحسین سهرابی
نام پدر: رضا
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: اصفهان
شغل: نقاش
یگان اعزام کننده: سپاه
محل شهادت: جنوب
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
او در روز پنجم ماه محرم 1347 در خانواده ای مذهبی و متدین متولد شد. فرزند آخر خانواده بود و لذا همه به او علاقه ی خاصی داشتند. دوران دبستان را با موفقیت به پایان رساند و در مدرسه ی راهنمایی ثبت نمود. ولی به علت فقر و تنگدستی پدر از تحصیل منصرف و به کار نقاشی ماشین مشغول شد.ایام بیکاری در امور کشاورزی به پدرش کمک می کرد و شب ها در بسیج محله فعالیت می کرد. وقتی به سن سربازی رسید خودش را برای رفتن به سربازی آماده کرد. دفترچه ی آماده به خدمت گرفت و برای آموزش به مورچه خورت رفت. بعد از اتمام آموزش به مرخصی آمد. در این مدت اخلاق و کردار به خصوصی پیدا کرده بود. پس از اعزام، به جبهه رفت و سرانجام در جبهه ی خسرو آباد آبادان شهید شد.
جلوه هایی از شهید:
شهید عبدالحسین اخلاق نیکویی داشت. کم حرف بود و اگر حرفی می زد سخنش پر محتوا و استوار بود. گشاده رو و خوش زبان بود. هرگز از او رفتاری ناشایست ندیدیم. هرگز کسی را ناراحت و رنجیده نمی کرد. زیاد به دیگران احترام می گذاشت خصوصاً به پدر و مادرش.
پیام شهید:
نماز را به موقع به جای آورید که همه چیز ما از نماز است. به پدر و مادر خود نیکی کنید. هرگز از مال دنیا برای خود ذخیره نکنید بلکه از دنیا برای آخرت، رفتار و کردار خوب به ارمغان ببرید.
در نامه هایش تأکید بر پیروی از امام رحمت الله علیه و ولایت فقیه داشت و آرزوی زیادی داشت که پرچم اسلام در سرتاسر گیتی برافراشته شود و دیگر اینکه می گفت نگران من نباشید جای من خوب است و از این هم بهتر خواهد شد و در نامه ی آخرش این نکته به چشم می خورد که شهادت آرزوی قلبی من است، برای من دعا کنید که خداوند مرا مقبول درگاهش کند و آخرین سخنش این بود که جای من در کنار یارانم در گلزار شهدا می باشد.
گلبرگ های خاطره:
شهید عبدالحسین در سن 11 سالگی به کربلا رفت. به گفته ی مادرم هر روز که به حرم می رفت به زواران آن امام معصوم آب می داد به طوری که دست هایش پینه بسته بود و آرزو می کرد آن امام معصوم (ع) حاجتش را بدهد اما کسی نمی دانست که حاجتش چیست.
تصاویر شهید:
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد