شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
ایمیل : Shahidan.Rehnan@gmail.com

جستجو
ویژه ها
سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید سید اکبر اعتصامی

سردار شهید محمد زاهدی

سردار شهید یدالله تقی یار

آخرین نظرات

شهید عبدالحسین سهرابی
نام پدر: رضاشهید عبدالحسین سهرابی
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: اصفهان
شغل: نقاش
یگان اعزام کننده: سپاه
محل شهادت: جنوب
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه:
او در روز پنجم ماه محرم 1347 در خانواده ای مذهبی و متدین متولد شد. فرزند آخر خانواده بود و لذا همه به او علاقه ی خاصی داشتند. دوران دبستان را با موفقیت به پایان رساند و در مدرسه ی راهنمایی ثبت نمود. ولی به علت فقر و تنگدستی پدر از تحصیل منصرف و به کار نقاشی ماشین مشغول شد.ایام بیکاری در امور کشاورزی به پدرش کمک می کرد و شب ها در بسیج محله فعالیت می کرد. وقتی به سن سربازی رسید خودش را برای رفتن به سربازی آماده کرد. دفترچه ی آماده به خدمت گرفت و برای آموزش به مورچه خورت رفت. بعد از اتمام آموزش به مرخصی آمد. در این مدت اخلاق و کردار به خصوصی پیدا کرده بود. پس از اعزام، به جبهه رفت و سرانجام در جبهه ی خسرو آباد آبادان شهید شد.


جلوه هایی از شهید:
شهید عبدالحسین اخلاق نیکویی داشت. کم حرف بود و اگر حرفی می زد سخنش پر محتوا و استوار بود. گشاده رو و خوش زبان بود. هرگز از او رفتاری ناشایست ندیدیم. هرگز کسی را ناراحت و رنجیده نمی کرد. زیاد به دیگران احترام می گذاشت خصوصاً به پدر و مادرش.


پیام شهید:
نماز را به موقع به جای آورید که همه چیز ما از نماز است. به پدر و مادر خود نیکی کنید. هرگز از مال دنیا برای خود ذخیره نکنید بلکه از دنیا برای آخرت، رفتار و کردار خوب به ارمغان ببرید.
در نامه هایش تأکید بر پیروی از امام رحمت الله علیه و ولایت فقیه داشت و آرزوی زیادی داشت که پرچم اسلام در سرتاسر گیتی برافراشته شود و دیگر اینکه می گفت نگران من نباشید جای من خوب است و از این هم بهتر خواهد شد و در نامه ی آخرش این نکته به چشم می خورد که شهادت آرزوی قلبی من است، برای من دعا کنید که خداوند مرا مقبول درگاهش کند و آخرین سخنش این بود که جای من در کنار یارانم در گلزار شهدا می باشد.


گلبرگ های خاطره:
شهید عبدالحسین در سن 11 سالگی به کربلا رفت. به گفته ی مادرم هر روز که به حرم می رفت به زواران آن امام معصوم آب می داد به طوری که دست هایش پینه بسته بود و آرزو می کرد آن امام معصوم (ع) حاجتش را بدهد اما کسی نمی دانست که حاجتش چیست.


تصاویر شهید:

شهید عبدالحسین سهرابی


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی