شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
ایمیل : Shahidan.Rehnan@gmail.com

جستجو
ویژه ها
سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید سید اکبر اعتصامی

سردار شهید محمد زاهدی

سردار شهید یدالله تقی یار

آخرین نظرات

شهید ناصر حسینی
نام پدر: براتعلیشهید ناصر حسینی
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: رهنان
شغل: محصل
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 66/8/27
محل شهادت: فاو
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه: (دومین شهید خانواده)
ناصر روز دوازدهم اردیبهشت 1348 که مصادف با ماه صفر بود به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در یکی از مدارس رهنان گذراند و دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی شهید شریفی رهنان به پایان رساند و وارد هنرستان شهید مدرس اصفهان شد ودر رشته ی اتومکانیک شروع به تحصیل نمود. هنوز سال اول را به پایان نرسانده بود که نتوانست در شهر و خانه بماند و ادامه ی تحصیل بدهد و جبهه را واجب تر دانست، ولی چون اندام ظریف و قد کوتاهی داشت از اعزام او ممانعت کردند ولی بالاخره به جبهه رفت و سرانجام در 27 آبانماه سال 66 ساعت 9 شب در سنگر دیده بانی به شهادت رسید.


جلوه هایی از شهید:
شهید بسیار خوش اخلاق و خوشرو بود. در امور خانه و مخارج خانه به پدر و مادر کمک می کرد و حتی در امور تحصیلی به خواهران و برادران کوچک کمک می نمود.


پیام شهید:
ای کسانی که هنوز به جبهه نیامده اید و شیرینی حضور در جبهه را نچشیده اید می گویم که امروز اسلام به جوانانی مبارز و جان بر کف احتیاج دارد و همین شماها هستید که می توانید به جبهه ها بیایید و با رزم بی امانتان دشمن را سرنگون کنید و زمینه را برای ظهور مهدی موعود (عج) فراهم سازید.


گلبرگ های خاطره:
او در جبهه خادم بچه ها بود. مخفیانه کفش هایشان را واکس می زد. امور روزانه ی سنگر را انجام  می داد. شب ها نماز شب می خواند. اکثر شب ها اطرافیان او متوجه می شدند ناصر در بین آن ها نیست، بیرون از سنگر دنبالش می گشتند و او را در گودالی قبر گونه که با دست خود حفر کرده بود می یافتند که به یاد شب اول قبر در حال راز و نیاز با خدا بود.


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نظرات  (۲)

سلام

در مورد شهید ناصر حسینی مطلبی در وبلاگ « تا شهدا با شهدا» به آدرس http://tashohada.blogfa.com/category/35/%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d9%87(%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa

خواندم . که جالب بود . اگر مطلب صحیح است لطفا اطلاع رسانی کنید . ممنون از سایت بسیار خوبتون

مطلب این بود:

در گردان موسى بن جعفر (ع) دوستى داشتیم چهارده- پانزده ساله اهل رهنان اصفهان. صفا و خلوص غریبى داشت، مسلم بود که شهادت او ردخور ندارد و به همین دلیل و به بهانه کم سن و سالى اش اغلب دوستان نوبت پست او را از خواب بیدار نمى کردند و به جاى او نگهبانى مى دادند. سنگر نگهبانى عصر در آن قسمت از منطقه فوق العاده در تیررس دشمن بود. یک روز بعد از ظهر داخل سنگر نگهبانى اش صداى انفجار آمد. آتش و دود همه جا را فراگرفته بود. هر چه او را صدا زدیم جوابى نشنیدیم. به درون سنگر رفتیم، کاسه ی سرش از بین رفته بود. او را بردند عقب. یکى از رفقا که جیبهایش را خالى کرده بود به کاغذ نوشته اى برخورده بود به این شرح: گناهان هفته، شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل در فوتبال. یکشنبه: زود تمام کردن نماز شب. دوشنبه: فراموش کردن سجده شکر یومیه. سه شنبه: شب بدون وضو به بستر رفتن. چهارشنبه: در جمع با صداى بلند خندیدن. پنجشنبه: پیشدستى فرمانده در سلام به من. جمعه: تمام نکردن تعداد صلوات مخصوص جمعه و به هفتصد تا کفایت کردن... و این شهید کسى جز ناصر حسینى نبود.

 

پاسخ:
سلام علیکم .
سپاس از اطلاع رسانی شما.
سلام 
پیامی که داده شده در مورد شهید ناصر حسینی توسط کاربر
مجید 
کاملا درست است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی