شهید امید (خسرو) علی عسگری
نام پدر: کریم
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: رهنان
شغل: سیمانکار
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 65/12/7
محل شهادت: شلمچه
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید (امید) خسرو علی عسگری در سال 1343 در شهر شهید پرور رهنان به دنیا آمد. امید دوره ی ابتدایی را تمام کرد و به مدرسه ی راهنمایی رفت و تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و سپس ترک تحصیل نمود و مشغول کار شد. از همان اوایل انقلاب سهم بسزایی در تظاهرات و راهپیمایی های مردمی داشت. پس از پیروزی انقلاب، چندی نگذشت که جنگ ایران و عراق شروع شد و خسرو به سیستان و بلوچستان رفت و در بسیج آن استان مشغول کار شد. بعد از مدتی به اصفهان برگت و در سال 1363 به خدمت سربازی مشغول شد. خدمتش را در شهر شیراز و آباده و سپس در شهرستان سومار به پایان رسانید، مدتی طول نکشید که دوباره به جبهه رفت و بالاخره در اسفندماه 1365 به شهادت رسید.
جلوه هایی از شهید:
شهید کاملاً خوش اخلاق و خوش رفتار بود. اگر چه درآمد بسیار ناچیزی داشت ولی همان را هم بدون آنکه کسی متوجه شود به مستمندان می داد. در محل کار و محل زندگی اش با همه مهربان بود و دل کسی را نمی شکست و اگر کسی کمک می خواست به او می کرد.
پیام شهید:
انسان زمانی پی به آثار جنگ می برد که در نبرد با دشمن شرکت کرده باشد، کسی که در خواب ناز آرمیده نمی تواند غم و رنج دیگران را درک کند. ای مادر عزیزم می دانم که زحمت فراوان کشیده و مرا بزرگ کرده اید و صبر کردید تا دو سال خدمت را گذراندم البته شما امید دیگری داشتید اما چه کنم الان اسلام خون هایی را می طلبد تا بارور شود.
گلبرگ های خاطره:
وقتی عراقی ها حملات موشکی و بمباران های خود را آغاز کرده بودند یک روز خسرو به منزل امد و گفت که من می خواهم به جبهه بروم. هر چه به او گفتم شما تازه از خدمت آمده ای و سه برادرت در جبهه های جنگ هستند او این حرف را قبول نکرد و بالاخره یک روز جمعه بود که خسرو گفت: من امروز عازم جبهه هستم. خداحافظی کرد و رفت و چند روز بعد خبر شهادتش را آوردند.
مادر شهید می گوید: در عملیات رمضان و در عملیات های دیگر 6 پسرم در جنگ بودند و تنها یک پسرم که معلم بود برای سرپرستی ما و خانواده اش مانده بود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد