شهید اصغر محمدشریفی
نام پدر: علی
تاریخ تولد: 1343
محل تولد: رهنان
تاریخ شهادت: 65/2/9
محل شهادت: فاو
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید اصغر محمدشریفی در سال 1343 متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود. در سن 7 سالگی در دبستان مودت مشغول تحصیل شد و در سال 1354 مرحله ی ابتدایی را به پایان رساند. در سن 17 سالگی به جبهه رفت و به مدت چهار سال در راه خدا جنگید. طی این چهار سال پنج بار زخمی و مجروح شد ولی بعد از هر بهبودی دوباره به شوق رسیدن به یار دوباره به جبهه های حق علیه باطل می شتافت و بالاخره در سال 1365 در نهم اردیبهشت در محل کارخانه ی نمک فاو شهید شد و در گلزار شهدای رهنان به خاک سپرده شد و گلی بر گلستان شهدا افزوده شد.
جلوه هایی از شهید:
شهید برای انقلاب و امام دلسوز و دارای اخلاقی اسلامی بود و علاقه ی زیادی به سرور شهیدان داشت. مناجات با خدا و راز و نیاز با معبود یکتا را بسیار دوست می داشت.
پیام شهید:
هیچ موقع از جنگ خسته نشوید مساله ی اصلی رضایت خداست. باید رضایت خدا را در نظر بگیرید و ببینید که رضایت خدا در چیست، اگر خدا امر کرده است که بجنگید اگر چه جنگ سخت شده و سخت تر هم شود باید بجنگید و نباید پیرو نفس خود باشید.
مصاحبه شهید:
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 16 ثانیه
خاطره ای از امداد غیبی در جریان عملیات از زبان شهید اصغر محمدشریفی :
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 37 ثانیه
گلبرگ های خاطره:
از زبان مادر شهید: یکی از روزهایی که تازه از جبهه برگشته بود مبلغی پول را که قبل از اعزام به جبهه کار کرده بود و پس انداز نموده بود از من گرفت و از خانه خارج شد. به او گفتم برای چه می خواهی؟ گفت: لازم دارم. بعد از چند روز دیدم کت و شلوار و پیراهنی دوخته آورد؛ خوشحال شدیم و گفتیم حتماً قصد ازدواج دارد. وقتی به او گفتیم، انکار کرد و گفت: داماد من نیستم، داماد یکی از همرزمان است. این لباس را برای او می خواهم و مقداری هم برای خرج عروسی به او می دهم، اگر برگشتم از او می گیرم و اگر برنگشتم می خواهم اگر لیاقت شهید شدن را پیدا کردم هیچ چیز مادی در این دنیا نداشته باشم و برای آخرین بار که خداحافظی کرد و رفت به من گفت: مادرجان، می خواهم از صمیم قلب راضی باشی که این امانت را به صاحب آن بر می گردانی و من واقعاً از صمیم قلب از او راضی بودم.
تصاویر شهید:
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد