شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان

شهدای شهر رهنان

پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
ایمیل : Shahidan.Rehnan@gmail.com

جستجو
ویژه ها
سرلشکر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید سید اکبر اعتصامی

سردار شهید محمد زاهدی

سردار شهید یدالله تقی یار

آخرین نظرات

شهید علی خاقانی
نام پدر: کریمشهید علی خاقانی
تاریخ تولد: 1345
محل تولد: اصفهان
شغل: مکانیک
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 61/8/11
محل شهادت: عین خوش
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه:
علی خاقانی در سال 1345 در خانواده ای مذهبی در شهر رهنان دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن دوران ابتدایی و با ورود به دوران راهنمایی که مصادف با شروع انقلاب اسلامی بود با شرکت در تظاهرات در آگاهی دادن به دوستانش و تعطیل کردن کلاس ها نقش بسزایی داشت. وی پس از مدتی ترک تحصیل کرده و با گذراندن آموزش نظامی به جبهه اعزام شد. شهید علی خاقانی در دوران کودکی به بیماری سختی دچار شد به طوری که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود امام از آنجایی که خداوند می خواست او زنده بماند و روزی علیه ظالمان و مستکبران مبارزه کند از این بیماری جان سالم به در برد. شهید علی خاقانی در ضمن اینکه به تحصیل می پرداخت در بسیج مدارس اصفهان و بسیج محل شرکت می کرد و آموزش های عقیدتی، سیاسی و نظامی را فرا می گرفت و در مدرسه نیز با جریان های انحرافی مبارزه می نمود تا اینکه سرانجام در عملیات محرم شرکت نمود و در نوار مرزی عین خوش در رودخانه ی دویرج به شهادت رسید. 


جلوه هایی از شهید:
خصوصیات شهید از زبان مرحوم پدرش: علی بسیار کم حرف بود و تا از او سوال نمی شد سخن نمی گفت با ادب بود و معرفت اسلامی داشت و هرگز نمازش را ترک نمی کرد. تمام روزهای ماه رمضان را روزه می گرفت و در پایان عمر خود مقدار پولی که داشت به رزمندگان اسلام تقدیم کرد.


پیام شهید:
فراموش نکنید که دنیا به آخر می رسد. خود را مهیای سفر آخرت کنید. لحظه ای از دعا برای سلامتی و ظهور امام زمان غفلت نکنید که تنها می توانید مشکلات خود را به واسطه ی آن حضرت حل و رفع کنید. در دنیا دو صف وجود دارد، صف باطل که همان طاغوت است و طاغوتیان، صف حق که راه پیامبران و امامان و راه امام خمینی کبیر است. خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است.


گلبرگ های خاطره:
نقل از همرزم شهید: در شبی که قرار بود حمله شود در نیمه های شب من از خواب بیدار شدم دیدم که شهید علی خاقانی در حال نماز خواندن و راز و نیاز با خداوند است. بعد از آن بلند شد و ایستاد و به نظاره کردن اطراف پرداخت. از او پرسیدم که چرا نمی خوابی، بخواب تا موقع حمله سرحال باشی. او گفت: من خوابم نمی آید و اگر من لیاقت داشته باشم امشب در این حمله (محرم) به شهادت می رسم و حال که بیدارم دارم اینجا را تماشا می کنم چون می دانم که چند ساعتی بیش زنده نیستم. این خاطره برای من خیلی جالب بود چون که واقعاً به او الهام شده بود که به مقام والای شهادت می رسد.


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نظرات  (۱)

سلام وثنای حق نثار روح امام شهدا ویاران شهیدش

سلام به روح بزرگ شهید علی

من بهتون قول میدم

به همون لحظات صادق قبل از عملیات محرم

که پیغام معشوق بهتون رسید

قسم میخورم

با حجابم وافکار واعمالم 

پای خون ریخته تون بمونم

و قول زن قول مرودنه ست

...

هوامونو داشته باشین

دنیای ه سختیه

پای خدا وشهدا موندن مثل ه جون کندن ه

مثل شبهای عملیات و به دل دشمن زدن ه

دعامون کنین آقا علی

شرمنده تون نشیم

و خوش بحال شهدا..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی